کد مطلب:180081 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

مناجات جانسوز جوانی در نیمه های شب
یوسف بن اسباط می گوید: پدرم گفت (نیمه های شب) به مسجد رفتم جوانی را در حال سجده دیدم كه چنین می گفت:

سجد وجهی متعفراً فی التراب لخالقی و حق له:



[ صفحه 116]



«صورتم خاك آلود برای آفریدگارم سجده كرد، و خداوند سزاوار سجده است.»

به سوی آن جوان رفتم، ناگاه دریافتم كه او امام سجاد علیه السلام است. هنگامی كه هوا روشن شد، به سوی او شتافتم و عرض كردم: «ای فرزند پیامبر! چرا آن همه به خود زحمت می دهی با اینكه خداوند تو را برتری بخشیده و تو در پیشگاه خدا، عزیز و ارجمند هستی؟!»

آن حضرت با شنیدن این سخن گریه كرد، سپس فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

كل عین باكیة یوم القیامة الا اربعه اعین: عین بكت من خشیة الله، و عین فقئت فی سبیل الله، و عین غضت عن محارم الله، و عین باتت ساهرة ساجدة:

«هر چشمی در روز قیامت گریان است مگر چهار چشم:

1- چشمی كه از خوف خدا بگرید؛ 2- چشمی كه در راه خدا كور شده باشد؛ 3- چشمی كه از حرامهای خدا پوشیده شده باشد؛ 4- و چشمی كه شب تا صبح در حال سجده بیدار باشد.»

سپس فرمود: خداوند به وجود بنده ی شب زنده دار، بر فرشتگانش مباهات می كند و به آنها می فرماید: «به بنده ام بنگرید؛ روحش در نزد من است و پیكرش به اطاعت من اشتغال دارد، از بستر برخاسته و به خاطر ترس عذاب من، و تحصیل رحمت من، مرا می خواند، گواهی دهید كه من او را آمرزیده ام.» [1] .



[ صفحه 117]




[1] كشف الغمه، ج 2، ص 294 و 295.